یکی از مقولههای فرهنگی که میتواند رنگ سیاسی و حتی امنیتی نیز به خود بگیرد، موضوع بیتفاوتی نسبت به ورود بیرویه اجناس خارجی و بیتوجهی به محصولات و اجناس ساخت داخل است؛ بهطوریکه ماحصل آن اقدام این است که عدهای خواسته یا ناخواسته با جریان منحط غربی همراهی میکنند و میکوشند فرهنگ غربی و ابزار نوین سلطه غرب را بر ما حاکم کنند.
بیدلیل نیست که بزرگان ما چون حضرت امام خمینی(ره) و قبل از ایشان علمایی چون مرحوم میرزای شیرازی، آخوند خراسانی، شیخفضلالله نوری و آیتالله نائینی که موجد اندیشه سیاسی حکومت دینی بودند و طرحی برای حکومت داشتند، زندگی ساده و بیآلایشی برپا کرده بودند و عمده عقبماندگی ما را در دلبستگی به بیگانگان و غربزدگی میدانستند.
امروز اگرچه بهلحاظ سیاسی مستقل شدهایم و خودمان تصمیم میگیریم اما هنوز هستند عدهای که نمیگذارند تفکر استقلال و رفع وابستگی در حوزه اقتصاد و فرهنگ رخت بربندد. این دسته با توجیهاتی میکوشند تا کشور را به بازار محصولات بیگانگان تبدیل کنند و با وجود بسیاری از کالاهای خودی و مرغوب داخلی، کالاهای مشابه اما کمکیفیت خارجی را وارد کشور کنند تا به بهای پولدارشدن افسانهای برخی که به شبکههای قدرت و ثروت متصل هستند، بخش عظیمی از جوانان مظلوم و تحصیلکرده بیکار بمانند یا از کار برکنار شوند.
زمانی توجیه بر این بود که باید کالاهایی وارد شوند که امکان ساخت و تولید آنها در کشور نباشد اما با عرض پوزش امروز در کنار واردات انواع و اقسام میوهها مانند انگور آفریقای جنوبی، سیب فرانسوی، پرتقال مصری، سیر چینی، توتفرنگی ترکیهای، شلیل شیلیایی، گریبفروت مصری،
گلابی چینی و آناناس فیلیپینی و موز اکوادوری و نارنگی پاکستانی و... کالاهای نازلی از جاصابونی، لیف حمام و جامسواکی و سرویس بهداشتی گرفته تا انواع و اقسام مواد آرایشی و خوراکی و البسه وتاسیسات ساختمانی و غیره نیز وارد میشود و برای صحت این ادعا خوب است به یکی از فروشگاهها مراجعه کنیم و ببینیم که جزئیترین کالاها که از قضا بیکیفیت نیز هستند از خارج وارد میشوند.
اگر هرکدام از ما نگاهی به پوشش خود و محصولات اطراف و اکناف خویش بیندازیم، شاید نتوانیم از یک محصول تولید داخل نام ببریم و این رنجی است که میبریم و نمیدانیم چرا برای درمان آن اقدامی نمیشود و کشور ما به بازار رنگارنگ محصولات خارجی و بعضا بنجل چینی تبدیل شده است. شرایط امروز بهگونهای است که کارخانهها تعطیل و کارگران بیکار میشوند و آنچه سود دارد واردات اجناس بیکیفیت است.
امروز من و شما اگر از بیکاری خواهر و برادر خود، دوست و همسایه خویش نالانیم و دستمان نیز به جایی نمیرسد و نمیتوانیم کار جدی کنیم، این یک کار را میتوانیم انجام دهیم و آن، این است که بیاییم با خودمان شرط کنیم تا حد ضرورت، دیگر اجناس خارجی نخریم و بدانیم هر خرید این اجناس به بهای نابودی صنایع داخلی و بیکاری عزیزانمان تمام میشود. فردا، دیر است و خود ما باید دست بهکار شویم و تمام هم و غم ما این باشد تا ضرورت ایجاب نکند حتی دنبال محصولات مرغوب خارجی نرویم تا چه رسد به محصولات بنجل و بیکیفیت چینی.
آیا با خودمان اندیشیدهایم چرا باید تحت تأثیر فرهنگ مصرفی باشیم که دائما از آن طرف مرزها برای ما نسخه میپیچند؟آیا فکر کردهایم چرا باید امروز تلویزیونهای رنگی که عمری از آنها نگذشته سریعا به تلویزیونهای LCD و LED تبدیل شوند ؟ و آیا با خود فکر کردهایم چرا باید کشور ما و کشورهای مشابه ما بازار تنوع موبایل باشند؟
آیا تغییر چندباره موبایلها در یک فرصت اندک و تب خرید این محصولات از جانب خانوادهها گویای این نیست که فرهنگ مصرفی ما را در سیطره خود قرار داده است؟ آیا برای یک کشور انقلابی و بزرگ با آن سوابق تاریخی و تقدیم شهدای گرانقدر، جایز است که باعث اشتغال تولیدکنندگان خارجی و بیکاری فرزندانمان باشیم؟
چرا مانند اوایل انقلاب نباید فرهنگ تحریم محصولات خارجی و استفاده از کالاهای تولید داخل تبلیغ شود و چرا دولت در اینباره اقدامی نمیکند و نمایندگان مردم ساکت هستند؟ بنابراین تا دیر نشده باید خودمان اقدام کنیم و تا ضرورت ایجاب نکرده جنس خارجی نخریم.